اشعار محمد علی بهمنی
اشعار محمد علی بهمنی
اشعار محمد علی بهمنی,اشعار جدید محمدعلی بهمنی,شعر محمد علی بهمنی سرسپرده,شعر محمد علی بهمنی باران,شعر محمد علی بهمنی امشب,شعر محمد علی بهمنی غزل,شعر محمد علی بهمنی تولد,دیوان اشعار محمد علی بهمنی,شعر عاشقانه محمدعلی بهمنی,اشعار جدید محمدعلی بهمنی,شعرهای جدید محمدعلی بهمنی,اشعار جدید از محمدعلی بهمنی,شعر جدید از محمدعلی بهمنی,شعر محمدعلی بهمنی سرسپرده,شعر بارانی محمد علی بهمنی,باران در شعر محمد علی بهمنی,شعر محمدعلی بهمنی غزل,شعر تولد از محمد علی بهمنی,دیوان اشعار محمدعلی بهمنی,دیوان شعر محمد علی بهمنی,دانلود دیوان اشعار محمدعلی بهمنی,کتاب مجموعه اشعار محمد علی بهمنی,مجموعه کامل اشعار محمد علی بهمنی,دانلود دیوان شعر محمد علی بهمنی,مجموعه اشعار کوتاه محمد علی بهمنی,مجموعه شعر های محمد علی بهمنی,دانلود مجموعه شعر محمد علی بهمنی,دانلود کتاب مجموعه اشعار محمد علی بهمنی,شعر محمدعلی بهمنی,شعر محمدعلی بهمنی,شعر بارانی محمد علی بهمنی,شعر بهار محمدعلی بهمنی,شعر دهاتی محمد علی بهمنی,اشعار محمدعلی بهمنی Pdf,جدیدترین شعر محمدعلی بهمنی,شعر کوتاه محمدعلی بهمنی,نقد شعر محمدعلی بهمنی,شعر محمدعلی بهمنی سرسپرده,شعر محمد علی بهمنی باران,باران در شعر محمد علی بهمنی,شعر محمد علی بهمنی امشب,شعر محمدعلی بهمنی غزل,شعر محمد علی بهمنی تولد,شعر تولد از محمد علی بهمنی,اشعار محمد علی بهمنی,اشعار جدید محمدعلی بهمنی,شعر محمد علی بهمنی سرسپرده,شعر محمد علی بهمنی غزل,دیوان اشعار محمد علی بهمنی,شعر عاشقانه محمدعلی بهمنی,شعر تنهایی محمد علی بهمنی,شعر پدر محمدعلی بهمنی,شعر تنهایی محمدعلی بهمنی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد محمد علی بهمنی برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
دریا صدا که می زندم وقت کار نیست
دیگر مرا به مشغله ای اختیار نیست
اشعار محمد علی بهمنی
تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست
اشعار جدید محمدعلی بهمنی
خوش به حال من و دریا و غروب و خورشید
و چه بی ذوق جهانی که مرا با تو ندید
شعر محمد علی بهمنی سرسپرده
تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب
بدینسان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب
شعر محمد علی بهمنی باران
با همه ی بی سر و سامانی ام
باز به دنبال پریشانی ام
طاقتِ فرسوده گیم هیچ نیست
در پیِ ویران شدنی آنیم
شعر محمد علی بهمنی امشب
دلخوش گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام
آمده ام با عطش سال ها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام
شعر محمد علی بهمنی غزل
آمده ام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظه ی توفانی ام
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا تو بگیری و بمیرانی ام
شعر محمد علی بهمنی تولد
حرف بزن ابر مرا باز کن
دیر زمانی ست که بارانی ام
حرف بزن حرف بزن سال هاست
منتظر لحظه ی توفانی ام
دیوان اشعار محمد علی بهمنی
خوب ترین حادثه می دانمت
خوب ترین حادثه می دانی ام؟
ها … به کجا می کشی ای خوب من! ?
ها … نکشانی به پشیمانی ام
شعر عاشقانه محمدعلی بهمنی
دلخوشم با غزلی تازه همینم کافیست
تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست
اشعار جدید محمدعلی بهمنی
پر می کشم به جانب هم بغضِ هر شبم
آیینه ای که هیچ زمانش غبار نیست
شعرهای جدید محمدعلی بهمنی
از تو تا ما سخن عشق همان است که رفت
که در این وصف زبان دگری گویا نیست
اشعار جدید از محمدعلی بهمنی
رشته ای جنس همان رشته که بر گردن توست
چه سروقت مرا هم به سر وعده کشید
شعر جدید از محمدعلی بهمنی
تبی این کاه را چون کوه سنگین می کند، آنگاه
چه آتش ها که در این کوه برپا می کنم هر شب
شعر محمدعلی بهمنی سرسپرده
قانعم ، بیشتر از این چه بخواهم از تو
گاه گاهی که کنارت بنشینم کافیست
شعر بارانی محمد علی بهمنی
می گویمش آنقدر تنهایم که بی تردید می دانم
حال مرا جز شاعری مانند من تنها نمی داند
می گویم و می بینمش او نیز با آن ظاهر غمگین
آن گونه می خندد که گویی هیچ از این غمها نمی داند
باران در شعر محمد علی بهمنی
دریا و من چقدر شبیه ایم گرچه باز
من سخت بی قرارم و او بی قرار نیست
شعر محمدعلی بهمنی غزل
بعد تو قول و غزل هاست جهان را اما
غزل توست که در قولی از آن ما نیست
شعر تولد از محمد علی بهمنی
به کف و ماسه که نایابترین مرجان ها
تپش تبزده نبض مرا می فهمید
دیوان اشعار محمدعلی بهمنی
تماشاییست پیچ و تاب آتش، آه خوشا بر من
که پیچ و تاب آتش را تماشا می کنم هر شب
دیوان شعر محمد علی بهمنی
گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست
دانلود دیوان اشعار محمدعلی بهمنی
با او چه خوب می شود از حال خویش گفت
دریا که از اهالی این روزگار نیست
کتاب مجموعه اشعار محمد علی بهمنی
تو چه رازی که بهر شیوه تو را می جویم
تازه می یابم و بازت اثری پیدا نیست
مجموعه کامل اشعار محمد علی بهمنی
می گویمش می گویمش چیزی از این ویران نخواهی یافت
کاین در غبار خویشتن چیزی از این دنیا نمی داند
دانلود دیوان شعر محمد علی بهمنی
آسمان روشنی اش را همه بر چشم تو داد
مثل خورشید که خود را به دل من بخشید
مجموعه اشعار کوتاه محمد علی بهمنی
مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی جانا
چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب
مجموعه شعر های محمد علی بهمنی
آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن
من همین قدر که گرم است زمینم کافیست
دانلود مجموعه شعر محمد علی بهمنی
من همین قدر که با حال و هوایت گه گاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافیست
فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز
که همین شوق مرا، خوبترینم! کافیست
دانلود کتاب مجموعه اشعار محمد علی بهمنی
می گویمش آنقدر تنهایم که بی تردید میدانم
حال مرا جز شاعری مانندمن تنها نمی داند
شعر محمدعلی بهمنی
امشب ولی هوای جنون موج می زند
دریا سرش به هیچ سری سازگار نیست
ای کاش از تو هیچ نمی گفتم اش ببین
دریا هم این چنین که منم بردبار نیست
شعر محمدعلی بهمنی
شب که آرام تر از پلک تو را می بندم
در دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست
شعر بارانی محمد علی بهمنی
این که پیوست به هر رود که دریا باشد
از تو گر موج نگیرد به خدا دریا نیست
من نه آنم که به توصیف خطا بنشینم
این تو هستی که سزاوار تو باز اینها نیست.
شعر بهار محمدعلی بهمنی
ما به اندازه هم سهم ز دریا بردیم
هیچکس مثل تو و من به تفاهم نرسید
شعر دهاتی محمد علی بهمنی
خواستی شعر بخوانم دهنم شیرین شد
ماه طعم غزلم را ز نگاه تو چشید
منکه حتی پی پژواک خودم می گردم
آخرین زمزمه ام را همه شهر شنید
اشعار محمدعلی بهمنی Pdf
چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو
که این یخ کرده را از بی کسی، ها می کنم هرشب
تمام سایه ها را می کشم در روزن مهتاب
حضورم را زچشم شهر حاشا می کنم هر شب
جدیدترین شعر محمدعلی بهمنی
دلم فریاد می خواهد ولی در گوشه ای تنها
چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب
کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی!
که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب.
شعر کوتاه محمدعلی بهمنی
من همین قدر که با حال و هوایت گه گاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافیست
فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز
که همین شوق مرا، خوبترینم! کافیست
نقد شعر محمدعلی بهمنی
هوای عشق رسیده است تا حوالیِ من
اگر دوباره ببارد به خشک سالیِ من
مگرکه خواب و خیالی بنوشدم ورنه
که آب می خورد از کاسه یِ سفالیِ من؟
شعر محمدعلی بهمنی سرسپرده
می گویمش گم گشته ای هستم که در این دور بی مقصد
کاری بجز شب کردن امروز یا فردا نمی داند
شعر محمد علی بهمنی باران
همیشه منظرم از دور دیدنی تر بود
خود اعتراف کنم بوریاست قالیِ من
مرا مثال به چیزی که نیستم زده اند
خوشا به من؟نه! خوشا بر منِ مثالیِ من
باران در شعر محمد علی بهمنی
به هوش باش که در خویشتن گم ات نکند
هزار کوچه یِ این شهرکِ خیالیِ من
اگرچه بودو نبودم یکی ست، باز مباد
تو را عذاب دهد گاه جایِ خالیِ من
شعر محمد علی بهمنی امشب
هوای بی تو پریدن نداشتم، آری
بهانه بود همیشه شکسته بالیِ من
تو هم سکوت مرا پاسخی نخواهی داشت
چه بی جواب سؤالی ست بی سؤالیِ من!
شعر محمدعلی بهمنی غزل
تــو از اول سلام ات پاســـخ بدرود با خود داشت
اگرچه سحر صوتت جذبه «داوود» با خود داشت
بهشتت سبـزتــــر از وعــده ی شداد بود امــا
-برایم برگ برگش دوزخ «نمرود» با خود داشت
شعر محمد علی بهمنی تولد
می خواهد از من فاش سازم خویش را باور نمی دارد
آیینه در تکرار پاسخ های خود حاشا نمی داند
شعر تولد از محمد علی بهمنی
ببخشایـــم اگـــــر بستم دگــــر پلک تماشــــا را
که رقص شعله ات در پیچ و تابش دود با خود داشت
«سیاوش» وار بیــــرون آمدم از امتحــــان گر چــــه
-دل «سودابه» سانت هرچه آتش بود با خود داشت
اشعار محمد علی بهمنی
مرا با برکــــه ام بگذار دریا ارمغــــان تــــــو
بگو جوی حقیری آرزوی رود با خود داشت
اشعار جدید محمدعلی بهمنی
گفتم «بدوم تا تو همه فاصلهها را»
تا زودتر از واقعه گویم گلهها را
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثر سختترین زلزلهها را
شعر محمد علی بهمنی سرسپرده
پر نقشتر از فرش دلم بافتهای نیست
از بس که گره زد به گره حوصلهها را
ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم
وقت است بنوشیم از این پس بلهها را
دیوان اشعار محمد علی بهمنی
بگذار ببینیم بر این جغد نشسته
یک بار دگر پر زدن چلچلهها را
یک بار همای عشق من از عقل میندیش
بگذار که دل حل کند این مسئلهها را…
شعر عاشقانه محمدعلی بهمنی
از زندگی از این همه تکرار خسته ام
از های و هوی کوچه و بازار خسته ام
دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه
امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام
شعر تنهایی محمد علی بهمنی
دل خسته سوی خانه ، تن خسته می کشم
آوخ … کزین حصار دل آزار خسته ام
بیزارم از خموشی تقویم روی میز
وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام
شعر پدر محمدعلی بهمنی
از او که گفت یار تو هستم ولی نبود
از خود که بی شکیبم و بی یار خسته ام
تنها و دل گرفته و بیزار و بی امید
از حال من مپرس که بسیار خسته ام.
شعر تنهایی محمدعلی بهمنی
می پرسد از من کیستی ؟ می گویمش اما نمی داند
این چهره ی گم گشته در آیینه خود را نمی داند
اشعار محمد علی بهمنی
اگر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم
کسی که حرف دلش را نگفت من بودم
دلم برای خودم تنگ می شود آری
همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم
اشعار جدید محمدعلی بهمنی
نشد جواب بگیرم سلام هایم را
هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم
چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را ؟
اشاره ای کنم انگار کوهکن بودم
شعر محمد علی بهمنی سرسپرده
در دیگران می جویی ام اما بدان ای دوست
اینسان نمی یابی ز من حتی نشان ای دوست
من در تو گشتم گم مرا در خود صدا می زن
تا پاسخم را بشنوی پژواک سان ای دوست
شعر محمد علی بهمنی باران
در آتش تو زاده شد ققنوس شعر من
سردی مکن با این چنین آتش به جان ای دوست
گفتی بخوان خواندم اگر چه گوش نسپردی
حالا که لالم خواستی پس خود بخوان ای دوست
شعر محمد علی بهمنی امشب
من قانعم آن بخت جاویدان نمی خواهم
گر می توانی یک نفس با من بمان ای دوست
یا نه تو هم با هر بهانه شانه خالی کن
از من من این برشانه ها بار گران ای دوست
شعر محمد علی بهمنی غزل
نامهربانی را هم از تو دوست خواهم داشت
بیهوده می کوشی بمانی مهربان ای دوست
آن سان که می خواهد دلت با من بگو آری
من دوست دارم حرف دل را بر زبان ای دوست
شعر محمد علی بهمنی تولد
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است
اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست
من از تو می نویسم و این کیمیا کم است
دیوان اشعار محمد علی بهمنی
سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست
درشعر من حقیقت یک ماجرا کم است
تا این غزل شبیه غزل های من شود
چیزی شبیه عطر حضور شما کم است
شعر عاشقانه محمدعلی بهمنی
گاهی ترا کنار خود احساس می کنم
اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است
خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست
آیا هنوز آمدنت را بها کم است
اشعار جدید محمدعلی بهمنی
یه روز دلم گرفته بود مثل روزای بارونی
از اون هواها که خودت حال و هواشو می دونی
اگه بشه با واژه ها حالمو تعریف بکنم
تو هم منو ، شعر منو با همه حست می خونی
شعرهای جدید محمدعلی بهمنی
یه حالی داشتم که نگو ، یه حالی داشتم که نپرس
یه تیکه از روحمو من جایی گذاشتم که نپرس
یه جایی که می گردمو دوباره پیداش می کنم
حتی اگه کویر باشه بهشت دنیاش می کنم
اشعار جدید از محمدعلی بهمنی
اسم قشنگ شهرمو تو می دونی چی می ذارم
دونه دونه کوچه هاشو به اسمای کی می ذارم
آخه تو هم مثل منی ، مثل دلای ایرونی
وقتی هوا ابری می شه حال و هوامو می دونی
شعر جدید از محمدعلی بهمنی
ساده بگم دهاتی ام
اهل همین نزدیکیا
همسایه روشنی و هم خونه تاریکیا
ساده بگم ساده بگم
بوی علف میده تنم
هنوز همون دهاتیم
با همه شهری شدنم
شعر محمدعلی بهمنی سرسپرده
باغ غریب ده من
گلهای زینتی نداشت
اسب نجیب ده من
نعلای قیمتی نداشت
اما همون چهار تا دیوار
با بوی خوب کاگلش
اما همون چن تا خونه
با مردم ساده دلش
شعر بارانی محمد علی بهمنی
برای من که عکسمو مدتیه تو آب چشمه ندیدم
برای من که شهریم از اون هوا دل بریدم
دنیاییه که دیدندش
اگرچه مثل قدیما
راه درازی نداره
اما می دونم که دیگه
دنیای خوب سادگی
به من نیازی نداره
باران در شعر محمد علی بهمنی
بهار بهار
صدا همون صدا بود
صدای شاخه ها و ریشه ها بود
شعر محمدعلی بهمنی غزل
بهار بهار
چه اسم آشنایی ؟
صدات میاد … اما خودت کجایی
وابکنیم پنجره ها رو یا نه ؟
تازه کنیم خاطره ها رو یا نه ؟
بهار اومد لباس نو تنم کرد
تازه تر از قصل شکفتنم کرد
شعر تولد از محمد علی بهمنی
اومد با یه بغل جوونه
عید آورد از تو کوچه تو خونه
حیاط ما یه غربیل
باغچه ما یه گلدون
اشعار محمد علی بهمنی
- ۹۶/۰۹/۰۳